09 مهر 1401 - 11:36

آیا جمهوری اسلامی، نظامی پاسخگوست؟

دقت در پدیده‌ها و مصادیق اتفاقات نشان می‌دهد جمهوری اسلامی فراتر از حد نرمال پاسخگوست اما برخی پاسخگویی را جمع‌کردن بساط نظام می دانند و فقط اینگونه راضی می‌شوند .
کد خبر : 12727

پایگاه رهنما:

 

عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: گاهی روشنفکران، برون‌گرایان و مقلدان کلیشه‌های سیاسی غرب می‌گویند جمهوری اسلامی پاسخگو نیست.فلان نهاد پاسخگو نیست.هرکس هر کار بکند کسی نمی‌تواند یقه‌اش را بگیرد. برخی با کنایه و متأثر از ماهیت دینی نظام می‌گویند: «اینها معتقدند فقط باید به خدا پاسخگو بود.» برخی معتقدند چون نظام دینی است خود را در پارادایم حق-باطل تعریف و درباره آنچه علیه باطل است، لزومی به پاسخگویی نمی‌بیند. ادراکی که در بخشی از مردم معتبر کرده‌اند نیز همین گزاره است. اما دقت در پدیده‌ها و مصادیق اتفاقات نشان می‌دهد جمهوری اسلامی فراتر از حد نرمال پاسخگوست اما برخی پاسخگویی را جمع‌کردن بساط نظام می‌دانند و فقط اینگونه راضی می‌شوند لذا دشمنان، منافقان، وابستگان نظام پیشین و سکولارها نیازی به اقناع ندارند.

اما باید برای تشنگان حقیقت این موضوع روشن شود که چگونه پاسخگوترین نظام سیاسی جهان را در ذهن برخی وارونه ساخته‌اند. به حوادث ریز و درشت سال‌های پس از انقلاب بنگرید! در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای در سال۱۳۷۷ کدام نظام سیاسی قتل مخالفان توسط سازمان امنیتی‌اش را رأسا به‌عهده می‌گیرد؟ اعلام می‌کند و می‌پذیرد؟ (می‌گویند چون در دولت خاتمی بود، اعلام شد؟ آنها که چنین می‌گویند مگر رئیس‌جمهور در ایران را صاحب اختیار می‌دانند؟) در نمونه ماجرای هواپیمای اوکراینی در جهان موردی هست که فرماندهان عالی نظامی آن شخصا موضوع را بپذیرند، اعلام عذرخواهی کنند و از خدا برای خود طلب مرگ نمایند؟ و نظام سیاسی کشته‌شدگان این موضوع را شهید محسوب و هنوز ۱۰نفر از مرتبطان با موضوع در زندان باشند؟

در ماجرای متروپل وزیر کشور ۳روز آنجا ماند، معاون اول رئیس‌جمهور و معاون اقتصادی حضور یافتند، رئیس‌جمهور شخصا حضور یافت، تیم‌های ویژه شهرداری تهران به آنجا اعزام شدند. غرامت جان‌باختگان قبل از تشکیل هر دادگاهی پرداخت شد، ۴شهردار متوالی آبادان زندانی شدند... اما آنچه دیدید هشتگ «تفنگت را زمین بگذار» بود و وقتی یقه آنان گرفته می‌شود، خود را فیلمساز متمایز از حاکمیت معرفی و علت دستگیری خود را به آن ارجاع می‌دهند. در ماجرای کهریزک رهبری شخصا آن‌را جنایت خواند و تا پایان کار پیش‌رفت.

با دادستان وقت تهران آنگونه برخورد شد و از مسئولیت قضا عزل شد. در ماجرای ستار بهشتی و زهرا کاظمی تا آخر مراحل قضایی و صدور حکم پیش رفت. در ماجرای تجمع آب اصفهان شخص رئیس جمهور، وزیر نیرو و معاون اول حضور یافتند و با هم‌اندیشی کشاورزان موضوع را در کوتاه‌مدت حل و در بلندمدت راه‌های آن را شروع کردند در ماجرای آب شهرکرد و همدان شخص وزیر نیرو مثل یک کارگر در میدان می‌دوید و درخصوص مهسا امینی به‌رغم اینکه همه اسناد تاکنون علت فوت را سکته می‌دانند، در کجای دنیا رئیس‌پلیس کشور شخصا با خانواده تماس می‌گیرد. رئیس‌جمهور شخصا به خانواده قول پیگیری می‌دهد. وزیر کشور شخصا مأمور ویژه رسیدگی می‌شود.

قوه قضاییه و پزشکی قانونی وارد موضوع می‌شوند. رده‌های مختلف مسئولان استانی به سراغ خانواده می‌روند، اما چرا عده‌ای راضی نمی‌شوند؟ چون او بهانه است. دسته‌ای پایان جمهوری اسلامی را می‌خواهند و عده‌ای پایان اجرای شریعت را و بس. در همه حوادث ریز و درشت دیگر اگر حریت و اخلاق به میدان بیاید و کینه‌های شتری به حاشیه رانده شود، همین‌گونه است اما طبیعی است که دنیای حقوق با دنیای سیاست بسیار متفاوت است. ممکن است فردی در افکار عمومی ۱۰۰بار به اعدام محکوم شود اما در عالم حقوق سندی برای یک‌سال زندان نیز برایش یافت نشود. در سیل و زلزله نیز همین‌گونه است. مسئولان ما بهتر از هرجای جهان کنار مردم‌اند تا جایی که در زلزله سرپل‌ذهاب و بم شخص رهبری حضور یافتند و در بم این سرکشی دوبار انجام شد. بنابراین آنکه احساس می‌کند درمقابل خدا پاسخگوست، طبیعی است که می‌داند پاسخگویی به حق‌الناس مقدم بر پاسخگویی به حق‌الله است.

ارسال نظرات